کد مطلب:277061 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:224

ظهور حضرت مهدی از دیدگاه جامعه اسلامی
بر پژوهشگران، صاحب نظران و ارباب دانش پوشیده نیست كه مسأله مهدویّت و اندیشه ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان، یكی از مسایل بسیار حیاتی اسلام، و از اعتقادات قطعی عموم مسلمانان است، كه شیعه و سنّی در طی قرون و اعصار متمادی همه بر این عقیده اتّفاق نظر داشته و آن را جزء عقاید قطعی خود می دانند.

گرچه وجود این عقیده در اسلام به خصوص در میان شیعیان، از مسایل بسیار حایز اهمیّت، و از اعتقادات بنیادی محسوب می شود، و از این رهگذر در میان همه مذاهب اسلامی، شیعیان بیش از همه با این عقیده شناخته شده اند، لذا برخی از افراد نا آگاه و بی اطّلاع، یا لجوج و معاند پیوسته كوشیده و می كوشند تا این عقیده را در مذهب شیعه محصور كنند، ولی هرگز عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در اسلام اختصاص به شیعه ندارد. بلكه عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) مورد اتّفاق و اجماع همه مسلمین بوده، و كلیّه فِرَق اسلامی در این عقیده باهم اتّفاق نظر دارند، و حتّی فرقه ساخته شده «وهّابیت» نیز آن را جزء عقاید قطعی و مسلّم خود می دانند و به طور جدّی از آن دفاع می نمایند، و معتقدند كه: اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) بر هر مسلمانی واجب است، و جز افراد



[ صفحه 20]



نادان و بی اطّلاع و بدعت گزار، منكر آن نخواهند بود. [1] .

به طور خلاصه، آنچه از مجموع منابع معتبر حدیثی و تاریخی شیعه و سنّی استفاده می شود این است كه: مسأله مهدویّت و عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) یكی از ضروریات دین مقدّس اسلام است كه منكر آن از آیین اسلام بیرون است. از این رو، كلیّه مسلمانان از شیعه و سنّی ـ و به طور كلّی عموم اُمّت اسلامی ـ عقیده دارند، كه بر اساس روایات وارده، ناچار باید در آخر الزمان (و تاریك ترین دوران تاریخ بشر) مردی از خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به نام حضرت مهدی (علیه السلام) ظهور كرده، بر همه كشورها مسلّط شود، و دین را تأیید بخشد، و سراسر روی زمین را پر از عدل و داد كند، و او از دودمان پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و از نسل حضرت فاطمه (علیها السلام) است.

از نظر مسلمانان، مسأله «مهدویّت» و عقیده به ظهور مهدی موعود (علیه السلام) یك اعتقاد عمیق دینی و مذهبی، و یكی از مهمترین و حسّاس ترین فرازهای عقیدتی اسلامی است.

این عقیده در اسلام و به خصوص در میان شیعیان، از اعتقادات بنیادی و تردید ناپذیری است كه هیچ گونه شك و تردید در آن وجود ندارد.



[ صفحه 21]



عموم مسلمانان و به ویژه شیعیان عقیده دارند كه اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) از ضروریات مذهب است، و اخبار و روایات مربوط به آن حضرت، از طریق شیعه و سنّی به حد «تواتر» رسیده است. [2] .

عموم مسلمانان عقیده دارند كه ظهور مبارك مهدی موعود (علیه السلام) كه در روایات متواتر اسلامی با اوصاف: «قُرشی، هاشمی، فاطمی، علوی، حسنی، و حسینی» معرّفی گردیده، و نویدهای ظهور مبارك آن حضرت سالها پیش از ولادت با سعادتش از زبان مبارك پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و خاندان پاكش (علیهم السلام) برای اُمّت اسلامی بازگو شده، یك امر قطعی و مسلّم است.

عموم مسلمانان عقیده دارند كه ظهور مبارك حضرت مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان، وعده قطعی خداوند است، و نویدهای ظهور آن موعود جهانی در قرآن كریم و روایات اسلامی به صورتی گسترده در نهایت وضوح و روشنی بیان شده است.

عموم مسلمانان عقیده دارند كه طبق وعده های قرآن كریم و روایات اسلامی، در آینده تاریخ و در آخر الزمان، مردی از اهل بیت به نام حضرت مهدی (علیه السلام) ظهور خواهد كرد كه دین را تأیید، و عدل و داد را آشكار خواهد نمود، و دشمنان دین و انسانیّت چه بخواهند و چه نخواهند، سرانجام او ظاهر می شود، و بر همه كشورها و ممالك اسلامی مسلّط می گردد.

در زمان او اسلام جهانگیر می شود، سراسر روی زمین پر از عدل و داد می شود، پرچم توحید و یكتاپرستی در همه جهان به اهتزاز در می آید، دینی جز دین مبین اسلام باقی نمی ماند، نظام جهانی بر اساس ایمان به خدا و احكام اسلام استوار می گردد، بر تمام جهان دین واحد، قانون واحد، نظام واحد، و رهبر واحد حكومت می كند، و در همه جا صلح و صفا ایجاد می شود، و حقّ و عدالت پیروز، و ظلم و ستم یكسره از بین می رود.

عموم مسلمانان عقیده دارند كه با جهانی شدن ظلم و ستم، فساد و تبهكاری و وجود حكومت های ظالمانه با معیارهای غیر عادلانه در سطح جهان، از نقطه نظر رحمت الهی، ظهور مهدی موعود (علیه السلام) یك ضرورت اجتناب ناپذیر است كه طبق وعده های صریح اسلامی آنچنان كه در قرآن كریم واخبار اهل بیت (علیهم السلام) آمده است، سرانجام باید ظاهر شود؛ كاخهای ستمگران را برسرشان فرو ریزد، پرچم حقّ و عدالت را بر فراز گیتی به اهتزاز درآورد، ریشه ظلم و بیداد را از بیخ و بن بركند، و بر ویرانه های كاخ جبّاران و ستمكاران، جهانی آباد و آزاد بنیان نهد، و انسانها را از زیر یوغ استعباد، استثمار و استعمار رهایی بخشد.

آری خواننده گرامی! عموم مسلمانان و به ویژه شیعیان، عقیده دارند كه ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) یك امر محتوم و مسلّم است كه بدون تردید واقع خواهد شد، و كفر كافران، لجاجت منكران و سرسختی معاندان، در تحقّق اراده و مشیّت الهی، و ظهور منجی آسمانی، كمترین اثری نخواهد داشت، و از این رو همه منتظر و چشم به راهند، و



[ صفحه 22]



همه انتظار روزی را می كشند كه ندای نوید ظهور «منجی موعود» در سرتاسر جهان طنین انداز شده، همه ساكنان روی زمین، طنین آن ندای آسمانی را با گوش خود بشنوند، و از جان و دل اجابت كنند، و سر از پا نشناخته شتابان به سویش روان گردند.

اینك برای این كه مهدی موعود اسلام را بشناسیم، و بدانیم كه اسلام در زمینه ظهور آن یكتا بازمانده حجج الهی چه نویدهایی را به مسلمانان و مردم جهان داده است، فشرده مطالبی را كه در دریای ژرف و ناپیدا كرانه متون اصیل اسلامی آمده است در اینجا می آوریم.

آنچه در مقام معرّفی مهدی موعود (علیه السلام)، در منابع معتبر شیعه و سنّی آمده، بدین قرار است:

«او، حجّت خدا، خاتم اوصیا، رهایی بخش اُمّت، مهدی، منتظر، قائم آل محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم)، صاحب الأمر، صاحب الزمان، عدالت گستر، بقیّة اللّه، صاحب شمشیر، ظاهر كننده دین، خلف صالح، باعث، وارث، صاحب، خالص، صاحب الدار (صاحب خانه) مأمول، مؤمَّل، (امید آینده) نایب، برهان، باسط (گسترنده)، ثائر (انقلابی)، منتقم، سیّد، جابر (ترمیم كننده دین)، خازن (خزینه دار علوم الهی)، امیر امیران، قاتل تبهكاران، آقای دو جهان، و امام منتظر برای تأسیس حكومت عدل الهی است». [3] .

پدرش گنج دانش ایزدی، امام حسن عسكری (علیه السلام)، و مادر بزرگوارش نرجس خاتون بانوی كنیزان جهان از بیتی رفیع و خاندانی جلیل است كه از امام حسن عسكری (علیه السلام) فرزندی جز آن آخرین حجّت خدا از این بانوی بزرگوار نمانده است. [4] .

در سال 255 هجری قمری، در سپیده دم پانزدهم ماه شعبان در شهر «سامرّا» پایتخت عبّاسیان چشم به جهان گشود. [5] نامش، نام پیامبر ـ محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) ـ و كنیه اش كنیه



[ صفحه 23]



پیامبر ـ ابوالقاسم ـ است.

«ولادت با سعادتش از دشمنان پنهان ماند، و نام و نشانش از بدخواهان در نهان؛ زیرا حكومت خون آشام وقت و دستگاه ستمگر خلافت، سخت در پی او و مشتاق یافتن و نابود ساختنش بود، و تمام نیروی خود را در اطراف خانه امام حسن عسكری (علیه السلام) متمركز كرده و دهها جاسوس به كار گرفته بود، و بر هر جاسوسی، جاسوسی دیگر گمارده بود تا از ولادت ولیّ خدا حضرت بقیّة اللّه (علیه السلام) آگاه شده، نور خدا را خاموش كند، ولی مشیّت خداوند بر آن تعلّق گرفته بود كه حجّت خود را از گزند دشمنان حفظ كند». [6] .

با شهادت پدر بزرگوارش امام حسن عسكری (علیه السلام) در شب هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری، بار دشوار و توان فرسای امامت بر دوش او نهاده شد، و به فرمان حكمت آمیز پروردگار، از مردم «غیبت» اختیار فرمود. [7] .

دوران غیبت آن حضرت دو بخش متمایز دارد:

1 ـ غیبت صغری یا كوتاه مدّت ـ سال 255 تا 329 هجری ـ كه در این دوره شیعیان می توانستند توسط سفیران چهارگانه اش با آن حضرت تماس بگیرند و با وی ارتباط برقرار كنند.

این چهار تن نایب خاص، كه شیعیان می توانستند در دوران غیبت صغری توسط آنها با حضرت مهدی (علیه السلام) تماس بگیرند و مشكلات خود را به ناحیه مقدّسه برسانند و پاسخ های لازم را دریافت نمایند، عبارتند از: جناب عثمان بن سعید عمروی، محمّد بن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمّد سمری، كه با رحلت او باب «نیابت خاص» بسته شد.

2 ـ غیبت كبری یا بلند مدّت كه تا امروز ادامه یافته است. در این دوره سفیر و نایب خاصّی برای آن حضرت نیست، و راه تماس رسمی و آشكار برای مردم وجود ندارد. و



[ صفحه 24]



بر آنهاست كه از نوّاب عام امام (علیه السلام) ـ یعنی از فقهای پارسا وخویشتن دار ـ پیروی كنند. [8] .

غیبت صغری از همان لحظه ولادت حضرت ولی عصر (علیه السلام) آغاز می شود [9] و تا روز وفات چهارمین سفیر حضرتش ادامه می یابد [10] ولی دوران سفارت، از رحلت حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام) آغاز شده و تا وفات علی بن محمّد سمری، امتداد می یابد. [11] .

بنابراین، طول غیبت صغری 74 سال تمام، و مدّت سفارت سفیران چهارگانه 69 سال و شش ماه و پانزده روز است.

به هر حال، نهان زیستی آن حضرت بدین معناست كه دور از چشم مردمان ولی زیر همین آسمان كبود بسر می برد. اگر برخوردی هم برایش پیشامد كند، اغلب ناشناخته می ماند و دیدارهایش با شیعیان تنها به اذن خداست.

هم اكنون ـ سال 1414هجری قمری ـ نزدیك به 1159 سال از عمر شریفش می گذرد و بنا به اراده و مشیّت حكیمانه الهی، هنوز شاداب، جوان و نیرومند است. [12] و این حالت كهنسالی و نافرسودگی او، بهترین محك برای رسوایی و سیه رویی دروغگویان و دروغ پردازان «مهدی نما» و مدّعیان مهدویّت است.

مهدی قائم (علیه السلام) وارث نهایی فضایل و كمالات انبیاء و اولیاء خداست. در خرد و دانش از همه پیشتر است، و در طاعت و عبادت و بندگی از همه پیشروتر، و در كرم و بخشش از همه پیشگام تر، و در شجاعت و شهامت و رشادت از همه پیشتازتر است. [13] .

از كنار خانه كعبه ـ مكّه مكرّمه ـ قیام شكوهمند خود را آغاز می كند، نخبه ترین پارسایان دلیر، و برگزیده ترین جنگاوران پرهیزكار آن زمان كه 313 نفرند ـ هم شمار



[ صفحه 25]



یاران پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در جنگ بدر ـ به دورش حلقه می زنند، و چون دژی محكم و استوار او را در میان می گیرند.

خبر ظهور او به سرتاسر جهان می رسد، و چون ده هزار نفر از مردمان دیندار و یكدل و نیرومند ـ هم شمار یاران پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در فتح عظیم مكّه ـ به یاریش بشتابند و فرمانش را گردن نهند از مكّه بیرون می آید [14] و با نبردی آزادی بخش و سخت خونین، ملّت های اسیر و به دام افتاده را رهایی می بخشد.

سپاه پیروزمند آن یگانه منجی عالم كه در هیچ برخوردی شكست نمی خورد [15] سراسر گیتی را تسخیر می كند، تمامی دولت های ستمگر و باطل را از روی صفحه زمین، بر می اندازد، و حكومت واحد جهانی را بر اساس موازین عدالت اسلامی تشكیل می دهد، [16] فرمانروایی زمین به بندگان صالح، شایسته و نیك كردار خدا می رسد، و ستمدیدگان و مستضعفان، وارث ثروتها، نعمت ها و قدرت ها در پهنه گیتی می شوند چنان كه خداوند متعال می فرماید:

(وَنُرید أنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضعِفُوا فِی الأَرْضِ، وَنَجْعَلَهُمْ أئِمّةً وَنَجْعَلَهُمُ الوارِثِینَ). [17] .

«وما اراده كرده ایم كه بر كسانی كه در روی زمین به ضعف كشیده شده اند، منّت نهاده، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم».

در سایه چنین حكومتی، ظلم، جور، جفا، تعدّی و تجاوز، و جنایت و خیانت ریشه كن می گردد. [18] و برادری و برابری و عدالت و محبّت، همه جا را فرا می گیرد. [19] تعالیم سعادت بخش اسلام به بهترین شكل به اجرا در می آید، و آئین جاوید رسول



[ صفحه 26]



اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بر همه سرزمینها سایه گستر می شود. [20] .

در تمام معابدی كه غیر خدا پرستش می شد تنها خدا را می پرستند، و همگان به كیش توحید می گرایند، [21] و آنها كه به هیچ رو در برابر منطق و برهان سرفرود نمی آورند و هنوز به وسوسه نفس و ابلیس، به بتها و طاغوتها دلبستگی تامّ وتمام دارند و به حكومت «اللّه» به هیچوجه گردن نمی نهند، نابود می گردند. [22] و جانیان، زورگویان، آشوبگران و گردنكشان همگی از بین می روند.

انتقام خون شهیدان راه حق ـ بویژه سرور آزادگان حضرت حسین بن علی (علیه السلام) ـ از جلاّدان وخونخواران گرفته می شود. [23] .

زمین، بركات بی شمار خود را نثار مقدم مبارك حضرتش می نماید، و گنجهای پربهایش را برای او آشكار و پدیدار می سازد. همه جا سبز، خرّم، شاداب و شكوفا می گردد، آسمان نیز نعمت های بی مانندش را بر زمین فرو می بارد. فراوانی نعمت و بركت، به گونه ای زندگی را برای مردم شیرین و دلپذیر می سازد كه مردگان آرزوی برگشت به دنیا و زندگی دوباره را می كنند. [24] .

حضرت مهدی (علیه السلام) دست عنایت خود را بر سر مردم می گذارد، و با پرتوی از ولایت، به آنان رشد عقلانی و كمال اخلاقی می بخشد. [25] و زمین به نور پروردگار جهان، پر فروغ و درخشان می گردد.

هركجا ویرانه ای باشد، به فرمان حضرتش آباد می شود. أمن وأمان بر همه جا سایه افكن شده، و ترس، هراس و نگرانی از میان می رود تا حدّی كه زنی تنها، با زیب و زیور، مسافتی طولانی را می پیماید بدون آن كه هراسی از راهزنان یا درندگان به دل راه دهد. [26] .



[ صفحه 27]



اموال عمومی وثروت های همگانی را میان مردم یكسان بخش و پخش می نماید، [27] و مردم آنچنان دست گشاده و سخاوتمند و مهربان خواهند شد كه انسان حاجتمند، بدون آن كه لازم باشد تمنّایی كند یا تقاضایی بر زبان آورد یا دست نیاز به سوی این و آن دراز كند، از جیب برادر ایمانی خود به اندازه نیاز بر می دارد، و پس از فراغ و گشایش، آن را باز می گرداند. [28] .

تعلیم و تربیت در زمان آن حضرت گسترش می یابد؛ حضرتش چندین برابر علوم و معارفی را كه فرستادگان الهی برای بشر آورده اند، آشكار می سازد. [29] .

سطح دانش مردم آنچنان بالا می رود كه زنان، در خانه یارای آن را دارند كه بر پایه كتاب خدا و سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) قضاوت كنند. [30] .

خلاصه مطلب آن كه، روزگار زرّین تاریخ بشر، كه مصلحان و اندیشمندان جهان به نام های گوناگون چون: «مدینه فاضله»، «شهر آفتاب»، و سرزمین «الدورادو» از آن یاد كرده اند [31] همین دوران است كه نوید تحقّق حتمی و قطعی آن در یك آیه از آیات قرآن مجید به اجمال آمده است آنجا كه خدای عزّوجلّ می فرماید:

(وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنوُا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلهِمْ، وَلَُیمَكِنِنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذی ارْتَضی لَهُمْ وَلَیُبَدّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدونَنِی لایُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ). [32] .

«خداوند به كسانی از شما، كه ایمان آورده و عمل نیك و شایسته انجام داده اند، وعده داده است كه حتماً آنها را خلیفه روی زمین خواهد گرداند، همان گونه كه مردم پیشین را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آیینی را كه برایشان پسندیده در سراسر جهان گسترده و پابرجا خواهد ساخت، و ترس و



[ صفحه 28]



هراسشان را به آرامش وامنیّت مبدّل خواهد نمود، آنچنان كه همگان تنها مرا پرستش نمایند، و چیزی را شریك من قرار ندهند و بعد از آن هركس كه كافر شود از پلیدان و بدكاران خواهد بود».

در این آیه قرآن، چهار نوید اساسی به مؤمنان صالح داده شده است:

1 ـ حكومت واحد جهانی بارهبری آخرین حجّت خدا حضرت مهدی (علیه السلام) به وسیله مردمان صالح و با ایمان اداره خواهد شد.

2 ـ نظام كامل و عالی اسلامی در سراسر گیتی، برقرار خواهد شد و قوانین نجات بخش و سعادت آفرین اسلام دقیقاً به مرحله اجرا در خواهد آمد.

3 ـ بیم و هراس توده مردم به آسایش و امنیّت مبدّل خواهد گشت.

4 ـ همگان، خدای یكتای بی همتا را خواهند پرستید، و هرگونه شرك، كفر و بت پرستی ریشه كن خواهد گردید.

چكیده و عصاره این چهار برنامه، همان جمله معروف و مشهوری است كه شیعه و سنّی در كتاب های معتبر خود نقل كرده اند، و بیش از هر عبارت دیگری در مورد خروج قائم آل محمّد (علیه السلام) بر زبان مبارك پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و دودمان پاكش (علیهم السلام) جاری گشته كه فرموده اند:

«یَمْلأُ الأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً كَما مُلئِت ظُلماً وجَوْراً». [33] .

«سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است».

زمان ظهور منجی عالم تعیین نشده است. [34] سبب این «نامعیّنی»، وابستگی مستقیم زمان ظهور به پندار و گفتار و كردار آزادانه مردم است.

این بود فشرده آن چیزی كه جامعه اسلامی و به خصوص شیعیان دوازده امامی درباره مهدی موعود (علیه السلام) و ظهور او، بدان عقیده دارند، و چشم به راه هستند، و از همه



[ صفحه 29]



منادیان آزادی و مدّعیان بشر دوستی كه به دروغ، هر روز در گوشه ای از جهان ندای آزادی سر می دهند ولی خود در فرصت های مناسب آزادی را از ریشه و بن بر می كنند، بیزارند، و تنها در انتظارِ ظهور آن یگانه منجی آسمانی و مصلح الهی بسر می برند.

و این بود خلاصه آن اخبار و احادیثی كه علما، دانشمندان و حدیث نگاران اسلام ـ از شیعه و سنّی ـ از عصر معصومین (علیهم السلام) تا به امروز، آنها را در كتاب های معتبر و پر ارزش خود درباره مهدی موعود (علیه السلام) روایت نموده اند، و در گردآوری آنها از زبان مبارك پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و دیگر پیشوایان معصوم (علیهم السلام) و صحابه و تابعین تلاشها كرده اند، ودر تدوین و تألیف آنها رنجها كشیده اند. و در این راه، جانبازیها و فداكاریها كرده اند تا آنها را دست نخورده و بدون هیچ گونه دخل و تصرّفی در نهایت رعایت امانت، به دست ما بسپارند.


[1] ر ك: بخش چهارم (اعتراف دانشمندان اهل سنّت به صحّت احاديث مهدي (عليه السلام)).

[2] خبر «متواتر» خبري است كه جماعتي آن را نقل كنند كه راويان آن در كثرت و فراواني به حدّي باشند كه عادتاً اتّفاق و توطئه آنها بر دروغ محال باشد، و از اخبار آنها علم به صحّت خبر حاصل شود، و اين گونه روايت حجّت است. ابن حجر عسقلاني در كتاب «نزهة النواظر»، صفحه 12 مي نويسد: خبر متواتر، مفيد يقين است، وعمل كردن به آن نياز به بحث ندارد.

[3] دلائل الامامة، ص 502، منتخب الأثر، ص 256، 324، 326، 345، 346 و 467 ؛ فرائد السمطين، ج 2، ص 337 ؛ بشارة الاسلام، ص 49 و 66، نور الابصار، ص 342 ؛ ينابيع المودة، ج 3، ص 109 ؛ و بسياري از كتابهاي روايي ديگر.

[4] بحار الانوار، ج 51، ص 13، ينابيع المودة، ج 3، باب 79، ص 302 ؛ مشارق الانوار، ص 101 و كمال الدين صدوق، ج 1، ص 307، باب 27، ح 1.

[5] فصول المهمّه، ص 292 ؛ ينابيع المودّة، ج 3، ص 138، الاتحاف، ص 179، اليواقيت والجواهر، ج 2، ص 143، وفيات الاعيان، ج 4، ص 176، و غيبت طوسي، ص 137.

[6] بحار الانوار، ج 50، ص 334، و ج 51، ص 13، 25، 30 و 32 ؛ كافي، ج 1، ص 505 ؛ منتخب الاثر، ص 286 و 288، فصول المهمّه، ص 290 و الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 179.

[7] بحار الانوار، ج 50، ص 334، ح 9 ؛ كافي، ج 1، ص 503، محجّة البيضاء، ج 4، ص 335 ؛ ارشاد مفيد، جزء دوم، ص 336 ؛ وفيات الاعيان، ج 4.

[8] در مورد لزوم تقليد ازمراجع عاليقدر و فقهاي عالي مقام، مرحوم شيخ حرّ عاملي (رضي الله عنه) 48 روايت با ذكر سند در كتاب شريف و سائل الشيعه جلد 18، صفحه 98، 111، آورده است.

[9] نيمه شعبان، 255 هجري قمري.

[10] نيمه شعبان 329 هجري قمري، به غيبت شيخ طوسي، ص 242 و كشف الغمّه، ج 3، ص 320، در مورد رحلت علي بن محمّد سمري كه با رحلت او باب سفارت بسته شد، و همچنين به كتاب شريف بحار الانوار، ج 51، ص 360، باب احوال السفراء مراجعه فرماييد.

[11] بحار الانوار، ج 51، ص 336 و ج 53، ص 6.

[12] منتخب الاثر، ص 285 و 221، كشف الغمّه، ج 3، ص 331، بيروت ؛ كمال الدين، ج 2، ص 366، باب 57، ح 12 ؛ و بحار الانوار، ج 52، ص 285 و 322.

[13] در اين زمينه در بخش هاي مختلف اين كتاب به تفصيل سخن رفته است.

[14] بحار الانوار، ج 51، ص 157، ح 7 ؛ كمال الدين، باب 36، ح 2.

[15] كمال الدين، باب 32، حديث 7. «إنّه لا تُردّ له رايةٌ».

[16] منتخب الاثر، ص 292، 436، 470 و 471.

[17] سوره قصص، آيه 5.

در رابطه با اين آيه شريفه، در مجمع البحرين مي نويسد: اين آيه در حقّ حضرت قائم (عليه السلام) نازل شده، و ابن ابي الحديد معتزلي در «شرح نهج البلاغه» نوشته است: اصحاب ما (معتزله) معتقدند كه اين آيه در حقّ امام غايبي است كه ظهور خواهد كرد، و بر سرتاسر جهان حكومت خواهد نمود. (مجمع البحرين، ج 5، ص 85، مادّه «ضعف»، و شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 19، ص 29، بخش كلمات قصار، شماره 205).

[18] بحار الانوار، ج 51، ص 144، ح 8 ؛ و كمال الدين، باب 33، ح 7.

[19] بحار الانوار، ج 52، ص 316، ح 11.

[20] منتخب الاثر، ص 183 ؛ بحار الانوار، ج 51، ص 73.

[21] بحار الانوار، ج 51، ص 146، ح 14 ؛ كمال الدين، باب 33، ح 31.

[22] بحار الانوار، ج 51، ص 150، ح 2 ؛ كمال الدين، باب 34، ح 6.

[23] مكيال المكارم، ج 1، ص 63، ح 120 ؛ بحار الانوار، ج 44، ص 218، ح 7.

[24] مستدرك حاكم، ج 4، ص 465 ؛ و منتخب الاثر، ص 146، فصل 2، باب اول، ح 13.

[25] بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 71.

[26] بحار الانوار، ج 52، ص 316، ح 11؛ مكيال المكارم، ج 1، ص 101، ح 228.

[27] عقد الدرر، ص 40، مسند احمد، ج 3، ص 37، و منتخب الاثر، ص 147.

[28] اختصاص مفيد، ص 24؛ بحار الانوار، ج 52، ص 372.

[29] بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 73.

[30] بحار الانوار، ج 52، ص 352، ح 106.

[31] «مدينه فاضله» تعبير افلاطون است، و سرزمين «الدورادو» تعبير «ولتر»، و «شهر آفتاب» تعبير «توماس كامپانلاّ».

[32] سوره قصص، آيه 5.

[33] منتخب الاثر، ص 247 ـ 249، فصل 2، باب 25. كتاب بسيار نفيس و پر ارزش «منتخب الاثر» آكنده از اين تعبير است، و كتب حديث شيعه و سنّي به وفور آن را روايت كرده اند.

[34] منتخب الاثر، ص 30، ح 41، و كفاية الاثر، ص 168، باب ما روي عن الحسن بن علي (عليهما السلام) حديث آخر و باب ما جاء عن علي بن الحسين (عليهما السلام).